فقط منتظریم ، منتظر ...
برای ظهورش شربت و شیرینی پخش میکنیم.آذین میبندیم.چراغانی میکنیم و جلسات مداحی و شعر خوانی و مولودی برگزار میکنیم.اینچنین با غرور خود را منتظر مینامیم.اما این جمعه هم گذشت و امام غایب ما باز از نظر پنهان است.آیا فراهم کردن زمینه های ظهور همین آذین بستن و شیرین کردن کام در خیابانهاست؟شاید باید وجود را به حلاوت ایمان و شیرینی معنویت رساند تا وجود پنهانش بر ما حاضر شود و .چرا فکر نمیکنیم شاید غیبت از عدم ظهور .حضور ما در صحنه باشد.انتظار چیست و غیبت امام زمان(عج)به چه معناست؟.تا درکی از این غیاب نداشته باشیم به ظهور نخواهیم رسید.باید بدانیم که غیبت مهدی(عج)از ماست.اگر در صحنه حاضر شدیم.اگر در میدان درگیری حق و باطل حضور داشتیم.اگر از جهل و بی عدالتی اجتماعی بی تحمل شدیم .آنگاه باید توقع ظهور داشت و خود را منتظر نامید.ما که خود را منتظرانش میخوانیم چقدر در شناخت او و شناساندن فرهنگ مهدویت خلق ادبیاتبرای منجی موعودمان تلاش کرده ایم که اکنون انتظار ظهورش را داریم.چنان توقع داریم که گویی( ما حاضریم و اوست که برای آمدن در شک است.!)!بدانیم تا فرهنگ مهدویت و ادبیات مهدویت بدل به فرهنگ و فکر و علم ما نباشد نمی توانیم بستر را برای ظهور فراهم کنیم.مگر غیر از این است که جامعه مهدوی جامعه ای توحیدی سراسر عدل مملو از معنویت و کرامت انسانی و عاری از جهل و ظلم است.حال چقدر غیاب خود را در عرصه جامعه مهدوی بدل کرده ایم؟